نه


نه ابر می بارد
نه یاد لبخند تو افتادم
پس من چرا اینقدر دلتنگم؟


سرد


سرفه می کنم به ابر می کشد
حرف می زنم، به برف
آفتاب در گلوی من به خواب رفته است


تنها


هر دو رفتند:
    گندم و گنجشک
مرگ، همسایه‌ی مترسک‌ها است