سفید
صبح
رنگ شهر مثل گچ سفید بود
شهر
در نگاه آسمان مگر چه دیده بود؟
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۱/۳۰ ساعت توسط مصطفا حسن زاده
|
صبح
رنگ شهر مثل گچ سفید بود
شهر
در نگاه آسمان مگر چه دیده بود؟
از آتش داغها، تنورت کردند
با سختی سنگها، صبورت کردند
بردند تو را به مسلخ تنهایی
در خاطرهها زنده به گورت کردند
دمت گرم!
ای با تو بهمن، بهاری
غمت را نبینم
بُخاری!
پیچیده ام در خود:
رودی که گردابی...
آغوش باش آشفتگی های مرا
دریا!